مرجعیت دینی اهل سنت درجنوب شرق ایران، طی قرن اخیر دستخوش دگرگونی های مهم ، عمیق وتحولات دامنه داری شده است که بررسی تاریخی آنها می تواند به بخش مهمی از سوالات مطرح در این حوزه پاسخ دهد.تاثیر تحولات فکری خارج از مرزهای ایران از یکسو، اشتراکات مذهبی وقومی این ناحیه با همسایگان شرقی ایران و موقعیت جغرافیایی این سرزمین،بافت جمعیتی ومهاجرت های مداوم، نظامهای حکومتی وسیاسی در ایران از دیگر سو، از عمده ترین مولفه هایی بوده که برتحولات ساختاری گفتمان مذهبی در این استان تأثیر مستقیم گذاشته است. این تحولات دامنه دار همه ابعاد فرهنگی و سیاسی را از خود متاثر کرده است و توانسته مرجعیت مذهبی را به عنوان یک مولفه ژئوپلتیکی مؤثر درجامعه بومی و ملس و بین المللی تبدیل نماید.بازنگری در میراث مذهبی اهل سنت، علمیت، عقل گرایی، تغییر رویکرد درمناسبات مذهبی واجتماعی برخی از این تحولات است که به روشنی رویکرد سنتی نهادمرجعیت اهل سنت را به رویکردروشمند، علمی وعمدتا با نگرشی تقریبی تغییر داده و ضمن استقلال تاثیرناپذیری از جریانات تکفیری وافراطی برون مرزی را مسجل کرده است.پژوهش پیش رو می کوشد به شیوه توصیفی-تحلیلی ضمن بررسی تاریخی علل و اسباب این تحولات، ابعاد ونیز پیامدهای آن را معرفی، و به این دو سؤال پاسخ دهد که"تحول تاریخی مرجعیت اهل سنت درسده اخیر چگونه بوده است؟"و نقش مرجعیت اهل سنت جنوب شرق ایران در تقریب میان مذاهب چه بوده است؟"