ازدواج سیاسی، پیوندی مصلحتی میان خاندان های حکومتگر بود و به عنوان راهکاری مؤثر برای دستیابی به اهداف مهم حکومتی محسوب می شد. این نوع ازدواج از قرن چهارم ق به بعد، همزمان با شکل گیری و توسعه ی حکومت های نیمه مستقل در ایران، رواج بیشتری یافت. حاکمان که نیازمند برقراری روابط مسالمت آمیز و بهره برداری از موقعیت های پیش رو بودند، در حل معادلات پیچیده ی سیاسی از آن استفاده می کردند. در این خصوص که ازدواج های سیاسی در تنظیم روابط حکومت ها از قرن 4-7ق چه کارکردی داشته، تا کنون پژوهشی منسجم وموضوعی به ویژه مبتنی بر تواریخ عمومی انجام نیافته است. یافته ها نشان می دهد، برخی از خلفای عباسی، حکومت های نیمه مستقل آل بویه، غزنویان، سلجوقیان، قراخانیان و برخی از حکومت های محلی بیشترین بهره برداری را از آن داشته اند. نتایج حاکی از آن است که حکومت ها معمولا برای حفظ موقعیت، مقابله با دشمن، تعمیق دوستی، صلح و امنیت، گسترش قلمرو و به ندرت تهدید و تحقیر، پیوند زناشویی برقرار می نمودند. کارکرد عمده این ازدواجها تسهیل، تضمین و تکمیل توافقات بود و گاه تنها راه حل محسوب می شد. مقاله ی حاضر با روش توصیفی تحلیلی به تبیین مصادیق ازدواج سیاسی در تنظیم روابط حکومت ها خواهد پرداخت.