مقوله فعل مرکب در زبان فارسی، از دیرباز تاکنون مورد توجه دستورنویسان و زبان شناسان بوده و اغلب این پژوهشگران درباره اش بحث کرده و کوشیده اند تا ملاک های مناسبی برای شناخت آن از فعل ساده ارائه دهند. از آن جا که با همه این تلاش ها، مقوله فعل مرکب همچنان از مباحث مبهم دستور زبان فارسی به نظرمی رسد، نگارنده کوشیده است تا در این مقاله، با تکیه بر اصول دستور توصیفی و ساختگرایی و با مروری بر مطالعات صورت گرفته (سنتی و جدید)، مجدداً این موضوع را مورد بررسی قراردهد. شواهد مورد نیاز برای این پژوهش از کتاب های درسی و دانشگاهی زبان فارسی معیار امروز (گونه نوشتاری) استخراج شده اند و افعال مرکب به دست آمده از حجم نمونه (هزار صفحه)، طبقه بندی و توصیف شده اند. از این جامعه آماری، قریب به هزار و دویست و سی فعل به دست آمده که از این تعداد، دویست و پنجاه و سه فعل، مرکب است. این افعال بر اساس دو فرایند ترکیب و انضمام بررسی و تفکیک شده اند. در فرایند ترکیب، بیشترین بسامد از آنِ اسم و همکرد «کردن» است. همچنین در این مقاله، نشان داده شده است که در زبان فارسی به دلیل ساختار ترکیبی زبان، گویشوران به سمت افعال ترکیبی، به جای افعال ساده، گرایش بیشتری دارند؛ به این معنی که در زبان فارسی به جای استفاده از صورت ساده افعال، مانند سرخیدن، طلبیدن و... صورت های مرکب سرخ شدن و طلب کردن استعمال می شود و در این افعال، عنصر فعلی دقیقاً معادل با یک علامت مصدری (یدن) است. بنابراین، وجود فعل مرکب در زبان فارسی انکارناپذیر است. در این مقاله، همچنین برای شناخت افعال مرکب در زبان فارسی، پنج معیار آوایی، سازه ای، نحوی، معنایی و ساختاری پیشنهاد شده است.