داروینیسم ادبی یا نقد تکاملی چشم اندازی متأخر در مطالعات ادبی است که با بهره گیری از دستاوردهای روان شناسی تکاملی، علوم تجربی و شناختی، تبیینی طبیعت انگارانه از پدیدارهای ادبی به دست می دهد. در این مقاله کوشیده ام هم مبانی معرفتی داروینیسم ادبی و تقابل آن با «نظریه» یا نظریه ادبی/ فرهنگی را روشن کنم و هم بر بنیاد مطالعات داروینی تبیینی از روایت خیالی و جهان شمولی آن به دست دهم. من در این مقاله منظری داروینی و ضد برساخت گرایانه را دنبال کرده ام و با ارجاع به اندیشه های برایان بوید، جوزف کرول، جاناتان گاتشال و استیون پینکر بر جنبه شناختی روایت خیالی تکیه و تأکید کرده ام. بر این بنیاد، این اندیشه را صورت بندی و موجه داشته ام که روایت خیالی با آفریدن جهانی ممکن و دارای پیوندی هایی استوار با جهان واقعی ما، امکان تجربه غیرمستقیم و کم هزینه واقعیت و نیز فهم انواع چالش های زیستی - اجتماعی را که ما در مقام انسان خردمند با آن مواجهیم، فراهم می کند. به این ترتیب، روایت های خیالی موفق در فراسوی ابعاد ژانری و ساختاری از اهمیتی شناختی برخوردارند و ایجاد و فهم آنها در جهانی بین الاذهانی برای حیوان ادبیات پرداز، مزیتی زیستی و یک سازگاری به شمار می رود.