رئالیسم جادویی (magical realism) شیوه روایتی است که از نیمه دوم قرن بیستم در آمریکای لاتین و به تبع آن در جهان، گسترش یافت. در این شیوه از نگارش، امر شگفت با امر واقعی چنان با هم درآمیخته می شود که تفکیک آن ها از هم غیرممکن می شود. یکی از مسائل قابل تأمل در باب داستان های مبتنی بر رئالیسم جادویی، این است که چرا نویسندگان آثاری از این دست، به سمت داستان های واقع گرای جادویی سوق پیدا می کنند؛ دلایل و انگیزه های آن ها برای نگارش داستان های خود به شیوه رئالیسم جادویی چیست؟ به عبارتی داستان های رئالیسم جادویی در چه فضاهایی بیشتر زمینه رشد و گسترش دارند؟ در این پژوهش، سعی شده است با روش تحلیلی توصیفی، زمینه های گرایش نویسندگان ایرانی به این سبک از نوشتار بررسی و تحلیل شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که فضا و شیوه زندگی نویسندگان ایرانی مجال گسترده ای برای حضور ویژگی های رئالیسم جادویی در آثار آنان داده است. عواملی مانندتقابل سنت و مدرنیته، بافتار فرهنگی یا شرایط اقلیمی، سیاست پردازی، اسطوره پردازی، بازنمایی فرهنگ اقلیمی و نوجویی از مهم ترین زمینه های گرایش نویسندگان به رئالیسم جادویی بوده است.