بیان مساله : شکاف بین بین چشم انداز تمدنی و انفعال نهاد دولت در امور کوتاه مدت و سطحی، و غفلت از عاملیت نهادی هدف: بررسی کنش نهادی و سیاست گذاری دولت تمدنی در پی ریزی ترتیبات نهادی جدید به منظور خلق کسب وکارها و کارآفرینی است. روش : تحلیلی وتوصیفی به همراه کتابخانه ای و انجام مصاحبه های عمیق یافته ها: ایده تمدنی بودن، زمینه رابرای ارتقاء کنش گری دولت از لایه های سطحی مثل دادن وام برای کسب و کارها و...به لایه های ژرف یعنی ترتیبات نهادی می کشاند. دولت به نقش واقعی خود بر می گردد. دولت باید فراتر از اقدامات سطحی، در عمق نهادی کنش گری کند، تا زمینه برای رویش کسب و کارهای سازگار با سرشت و واقعیت های شاکله اسلامی ایرانی فراهم گشته، مسیر برای تمدن نوین آینده همواره گردد. اگر چه از نظر فلسفی، انتخاب امکان های بدیل وجود دارد، اما در جهان واقعیت ها،هر مسیری وابستگی به مسیر، و امکان های خود را دارد،. یعنی هر کنش دولت تمدنی ، امکان هایی هموار، وامکان های دیگری را ناهموار می سازد. در نتیجه، دولت تمدنی باید از طریق نقش تحول نهادی خود، مسیری گذار به کسب و کارهای آینده را هموار سازد. واژگان کلیدی : دولت تمدنی، خروج از انفعال، کنش گری نهادی، هموار سازی مسیر،