آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۶

چکیده

یکی از مسائل مهم در حوزه ی «الهیات تاریخی»، تحلیل ماهیت اصطلاح «کتاب» است. بی توجه ی به تغییر ساختاری در تاریخ تمدن اسلامی، یکی از زمینه های تلقی نادرست از اصطلاح «کتاب» و در نتیجه سوء فهم در تحلیل میراث تمدنی اسلام است. توجه به این تغییر ساختار، مانع از شکل گیری تحلیل های نادرست در موضوعات مختلف تاریخ فرهنگ اسلامی مانند «کتابت حدیث»، «منع تدوین»، «جعل حدیث»، «جوامع حدیثی» و... در قرون نخستین تمدن اسلامی می شود که به شدت زیر نگاه نقادانه خاورشناسان است. این مقاله با تأسیس، تقریر و تبیین دیدگاه ناظر به ماهیت استغراقی- واسطه ای «کتاب» در کنار ماهیت «گفتاری- نوشتاری» آن در قرون نخستین اسلامی، بر آن است تا ضمن نقد نگاه حاکم بر تحلیل تاریخ حدیث، به تصحیح و ارتقاء استدلال های حوزه ی الهیات تاریخی، بپردازد. هم چنین، این فرضیه را تقویت کند که نگاه حاکم بر تحلیل تاریخ حدیث که از رویکرد خاورشناسان تأثیر پذیرفته است، به شدت از الگوی معیار «کتاب» در قرون متقدم فاصله گرفته است.

تبلیغات