چکیده

داستان سیاوش، به عنوان یکی از بزرگ ترین شخصیت های حماسی ایران، از جمله مهم ترین روایت هایی است که در نهضت ادبی گردآوری روایت های حماسی ایران در سده های چهارم و پنجم ه.ق به صورت منظوم و منثور تدوین یافت. بسیاری از پژوهشگران با بررسی ژرف تر و زدودن ظواهر روایی این داستان حماسی و با یاری از داده های تاریخی، اسطوره شناختی و زبان شناختی تلاش کرده اند تا ساخت ابتدایی اسطوره سیاوش را در این روایت حماسی جستجو کنند. توجه و تمرکز این پژوهشگران بیش تر بر منابع نوشتاری تدوین شده در سده های چهارم و پنجم ه.ق و پس از آن بوده است؛ اما در این پژوهش، نگارنده تلاش کرده است با تمرکز بر یافته های باستان شناختی دوره ساسانی و سه سده ابتدایی دوران اسلامی، به بررسی و تحلیل ساختار اسطوره ای این روایت بپردازد. این بازه زمانی از آن جهت انتخاب شده که به آثاری پرداخته شود که پیش از تدوین نوشتاری روایت سیاوش در سده های چهارم و پنجم ه.ق آفریده شده اند. هدف اصلی بحث، تحلیل و راستی آزمایی انتساب آثار باستان شناختی گوناگون در این بازه زمانی به روایت سیاوش و ارتباط آن ها با ساخت ابتدایی اسطوره آن بوده است. در این مقاله با استمداد از مطالعات کتابخانه ای در رابطه با چهار گروه از انواع یافته های باستان شناسی به عنوان آثاری که هرکدام به گونه ای نمایش دهنده شمایل سیاوش هستند، بحث و استدلال شده است. این پژوهش بر مقایسه یافته های باستان شناختی و مدارک نوشتاری استوار است و با استفاده از تحلیل های تاریخی، اسطوره شناسی، زبان شناسی و رهیافت های شمایل نگاری تلاش شده است با نگاهی جامع استنتاج نهایی ارایه شود. در یک نگاه کلی می توان شمایل های سیاوش در دوره ساسانی و سه سده نخستین دوران اسلامی را به دو ساخت اسطوره ای نهفته در روایت آن، یعنی «اسطوره ایزد شهیدشونده» و «ساختار آیینی و توتمیک اسب بودن سیاوش»، مرتبط دانست و نکته دیگر آن که همه آثار در شرق ایران بزرگ آفریده شده اند.

تبلیغات