چکیده

بى شک بالاترین و والاترین عنصرى که در موجودیت هر جامعه، دخالت اساسى دارد " فرهنگ " آن جامعه است . اساسا فرهن گ هر جامعه، هویّت آن جامعه را تشکیل مى دهد و با انحراف فرهنگ، هرچند جامعه قدرتمند و قوى باشد، ولى پوچ و پوک و میان تهى است . اگر فرهنگ جامعه اى وابسته و روزی خوار از فرهنگ مخالف باشد، ناچار ابعاد دیگر آن جامعه، به همان جانب گرایش پیدا مى کند. در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای به مقایسه ی دو فرهنگ اسلامی و غربی که از هر نظری در بین جوامع غربی و شرقی مشهور است می پردازیم. تفاوت عمده این دو فرهنگ، به تعریف آنها از ماهیت انسان مربوط مى شود. بر حسب فرهنگ غربى، انسان موجودى است که معنویت، فرع و روبناى زندگى اوست؛ انسان در عصر تکنولوژى به درجه اى از پیشرفت رسیده که دیگر نیازى به ارتباط با یک مبدأ قدسى و آسمانى ندارد. این تصور باطل که در فرهنگ غرب رشد پیدا کرد، انسان محورى را جایگزین خدا محورى کرده و بر همه ارزش هاى الهى وآسمانى خط بطلان کشیده است چیزی که فرهنگ های دینی خاصه اسلام دنیا را صرفا ابزاری برای رسیدن به آخرت معرفی کرده اند.

تبلیغات