آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۵

چکیده

در یکصد سال گذشته که تصحیح متون با روش های جدیدتر در ایران متداول شده، شاهد تصحیح فراوان متون کهن بوده ایم. این تصحیحات، عموماً نوعی تقلید و کپی برداری روش شناسانه از کارهای بزرگانی مانند محمد قزوینی، ملک الشعرای بهار، جلال الدین همایی، مجتبی مینوی و چند تن دیگر از استادان بزرگ این فن بوده که در آنها به ساختار ظاهری متنِ عرضه شده بسنده شده است؛ هرچند استادان بزرگی نیز در همین دوره به توسعه و رشد این فن کمک کرده و تصحیحات برجسته ای انجام داده اند. یکی از مهم ترین چالش های تصحیح متن در ایران معاصر، بی توجهی به مبانی نظری دانش تصحیح متن یا متن پژوهی است. فقر مبانی نظری، در بیشتر موارد، تصحیح متون فارسی را در حد یک مقابله ساده و مکانیکی با صفحه آرایی های علمی نما تنزل داده است. با توجه به ضرورت گفتمان سازی نظری در حوزه نقد و تصحیح متون، این نوشتار به سهم خود می کوشد تا به بررسی، تبیین و نقد غایت شناسی تصحیح متون در نگاه های گوناگون سنتی، مدرن و پسامدرن بپردازد. همچنین ارتباط میان فهم مخاطب و تصحیح متن به عنوان اصلی فراموش شده در حوزه های تئوریک تصحیح، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.

تبلیغات