چکیده

صنایع دستی هنر-صنعتی است که زنان همواره در روند طراحی و تولید آن نقش به سزایی داشته و بخش قابل توجه ای از فعالان این عرصه را تشکیل می دهند. اگر چه یکی از نشانه های توسعه یافتگی حضور اجتماعی زنان است و چندین دهه است که رشته صنایع دستی در دانشگاه های ایران تدریس می شود و بخش عمده ای از این دانش آموختگان زنان می باشند، با این وجود می بایست بر اهمیت کیفیت حضور آنان نسبت به کمیت آن در جهت توسعه یافتگی تاکید نمود. محصولات صنایع دستی نیز علاوه بر ارزش کاربردی، هویت ملی و فرهنگی ملت ها را شکل می دهد و باوجود ویژگی های چون ارزش افزوده بالا و وابستگی اندک به منابع خارجی می تواند نقش مهمی در توسعه اقتصادی که زیربنای توسعه های فرهنگی و اجتماعی است را ایفا نماید. افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی از یک سو و ظهور ابزارهای ارتباطی مجازی از سوی دیگر بازارهای تولید و عرضه صنایع دستی را دچار دگرگونی ساخته است. این تغییر و تحولات سبب شده است هنرمند-صنعتگر این فرصت را کسب نماید که گستره فعالیت و ارتباط خود را از محدوده های بومی به بازارهای جهانی گسترش دهد. از این روی پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال می باشد که باوجود تغییر ماهیت بازار و سبک زندگی افراد جامعه و گسترش عرصه رقابت داخلی و خارجی، چه راهکارهایی را می توان جهت توانمندسازی دانش آموختگان در مدیریت طراحی، تولید و عرضه محصولات به منظور توسعه اقتصادی ارائه داد. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی بوده و با استفاده از منابع کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد با توجه به کوچک و یا متوسط بودن کسب وکارهای راه اندازی شده توسط دانش آموختگان (small business) کسب دانش و مهارت های نوین مدیریتی در کنار آموزش های تخصصی هنر تأثیر معناداری برافزایش توانایی دانش آموختگان در رقابت و حضور موفق در سه حوزه طراحی، تولید و عرضه آثار و محصولات صنایع دستی دارد؛ و فرضیه پژوهش را مبنی برتاثیرگذار بودن علم مدیریت به عنوان ابزار کمکی بر میزان موفقیت صنایع دستی به عنوان رشته محوری و مبنایی وتوانمندسازی دانش آموختگان دانشگاهی آن در سه حوزه طراحی، تولید و عرضه را تایید می نماید.

تبلیغات