آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

موقعیت آیت الله جوادی آملی در ایران بعد از انقلاب بسیار شبیه به جایگاه فیلون یهودی در اسکندریه قرن اول میلادی می باشد؛ به نحوی که می توان و باید ریشه ی بسیاری از عقاید کلان هر دو فیلسوف را در شرایط اجتماعی شان جست وجو نمود؛ چراکه نوعِ اندیشه ورزی یک شخص نمی تواند بی ارتباط با شرایط اجتماعی اش بوده باشد. اما در این میان، اسکندریه به دلیل سبقت زمانی و چیدمان متنوع فرهنگی اش، خاستگاه نخستین بارقه های تاریخی در پرسش از نسبت دین و فلسفه بوده است؛ و باز در این بین، جایگاه فیلون اسکندرانی بسیار شاخص و مهم بوده است. علاقه ی توأمان فیلون به فرهنگ و فلسفه ی یونانی از سویی، و انتساب او به سنّت عبرانی و دین یهودی از سوی دیگر، او را بر آن داشت تا درصدد ارائه ی طرحی برای تأسیس فلسفه ای دینی نماید؛ مؤلفه های طرح فیلونی، هنوز هم مدنظر فلاسفه ی دینی است؛ به نحوی که شخصیتی همچون جوادی آملی که فاصله ای دوهزار ساله با فیلون دارد نیز آن ها را در طرح تجمیعی خویش به کار گرفته است؛ خلاصه ی هر دو طرح این است: همه معارف در گسترده ترین معنای کلمه - که به ویژه شامل آموزه های فلسفی می شود - یا مستقیماً برآمده از وحی و تعالیم انبیاء(ع) هستند یا به آن ارجاع می یابند؛ به نحوی که باید گفت فلاسفه ای همچون سقراط، افلاطون و ارسطو، جیره خواران پیامبران بزرگی مانند ابراهیم(ع) و موسی(ع) می باشند.

تبلیغات