یکی از بحث برانگیزترین و جذاب ترین موضوعات مطرح شده در میان پژوهشگران و فیلسوفان، بی تردید زیبایی و زیبایی شناسی بوده است؛ موضوعی که بسیار لغزنده، سیال و مبهم است و ارایه ی تعریفی روشن از آن، سخت دشوار. این پژوهش بر آن است که برخی از جنبه های زیبایی شناسی شعر حافظ را با تأکید بر جنبه های ساختاری، مانند تنوع، روایت پردازی، آشنایی زادیی و طنزپردازی و... بررسی و تحلیل کند. حافظ با هوشمندی و دریافت ژرف شرایط فرهنگی، اجتماعی و... توانسته به گونه ای از امکانات گوناگون ساختاری و زبانی بهره گیرد که مخاطبانش با بسته ای از لذت های ناب در یک اثر روبه رو شوند و ارتباطی شیرین و جذاب با آن برقرارکنند. حافظ برای این کار، با توجه به نیاز انسان به تنوع، روایت مندی، برجسته کردن تقابل با صاحبان قدرت (دینی و مادی) و آشنایی زدایی از مفاهیم و مضامین، با زبانی طنزگونه این زیبایی را دو چندان کرده است. همچنین آمیختگی فضای حماسی، تعلیمی، مادی، معنوی، شوخی و طنز و جدی و بهره گیری هم زمان با کاربست طنز، خلق شخصیت هایی متفاوت که تمام خط های قرمز زمان خود را بشکنند و از ذهنیت ما ایرانی ها آشناییزدایی کنند، از مباحث مهم در حوزه ی زیبایی شناسی شعر حافظ است. حافظ سخن خود را در ساختاری تقابلی تدوین کرده است؛ تقابلی که ساختارگرایان آن را اصل و اساس بسیاری از روایت های کوچک و بزرگ حاضر در زندگی انسان میدانند. این نگاه روایی، همراه با دیگر عناصر پیش گفته، باعث میشود که افراد با دانش کمتر، از خواندن سطح شعر حافظ لذت ببرند و افراد فرهیختهتر با فرورفتن در عمق آن بیشتر بهره مند گردند؛ بنابراین این لذت برای همه است و متعلق به یک زمان خاص نیست. این لذت، گویی جاودانی است و بهگونه های مختلف خودش را بازسازی میکند و زایش دارد.