امروزه تولید یکی از عمدهترین دلایل آلودگی زیستمحیطی است. آلودگیهایی که موجب بحران اخیر تغییرات آب و هوایی شده است. کارخانههای گوناگون در سراسر جهان منابع طبیعی را دریافت کرده و سپس دیاکسید کربن و سایر آلایندهها و پسماندها را در محیطزیست رها میکنند. در این میان معمارانی چون مایکل رینولدز با استفاده از معماری ضایعاتی همزمان با انجام رسالت معماری خود، سعی در حفظ محیطزیست با بهرهگیری از مفهوم توسعه پایدار کردهاند. بر اساس رویکردهای مختلف موجود در مبحث معماری پایدار از قبیل بیونیک، اکوتک و غیره، حال این سؤال مطرح است که رینولدز در طراحی این پروژهها چه دیدگاهی را مد نظر قرار داده است؟ نظر به حضور ویژگی "عدم تعرض به طبیعت" در پروژههای این معمار، وجود ارتباط بین مبانی نظری معماری وی و دیدگاه فلسفی مارتین هایدگر، پیرامون نسبت متقابل انسان و تکنولوژی بهعنوان فرضیه مطرح میباشد. در این پژوهش که دادههای خود را از طریق روش اسنادی و بهصورت کتابخانهای گردآوری کرده، سعی شده تا به بررسی ارتباط بین مبانی توسعه پایدار در فلسفه مارتین هایدگر و معماری بازیافتی مایکل رینولدز پرداخته شود. این پژوهش با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی انجامشده و تایید وجود ارتباط بین فلسفه هایدگر و معماری بازیافتی رینولدز نتیجه آن است.