آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷

چکیده

درطول هزاره چهارم قبل ازمیلاد در مناطق وسیعی از خاورمیانه ظروف مشابهی تولید و استفاده شده که در ایران تحت عنوان کاسه لبه واریخته شناخته می شود. کمیت حیرت آور و شباهت در ظاهر و فن ساخت این نوع کاسه در محدوده وسیع جغرافیایی، سبب اهمیت این ظرف سفالی در مطالعات باستان شناسی گردیده است. تاکنون پژوهش های مختلفی درباره تاریخ گذاری، کارکرد و دلیل گستردگی حوزه پراکنش این گونه سفالی، صورت پذیرفته است؛ هرچند کاسه لبه واریخته در محوطه های بسیاری در محدوده غرب، جنوب، جنوب شرق و فلات مرکزی ایران شناسایی و معرفی شده و منطقه شرق ایران خارج از حوزه پراکنش این داده فرهنگی درنظر گرفته می شود، اما به دست آمدن کاسه های لبه واریخته از کاوش های محوطه کله کوب نشان داد که این فرهنگ سفالی در مناطقی وسیع تری از آن چه تاکنون متصور بوده ایم؛ گسترش یافته است. کله کوب محوطه ای است در شرق ایران، استان خراسان جنوبی و شهرستان سرایان و طی کاوش هایی که در سال 1397 ه .ش. در این محوطه صورت گرفت، در دو کارگاه لایه نگاری حجم زیادی از کاسه لبه واریخته به همراه دیگر گونه های سفالی مربوط به هزاره چهارم قبل ازمیلاد که در جنوب غرب ایران شناخته شده هستند، در دوره دوم این محوطه که با عنوان کله کوبII معرفی می شود، به دست آمد. این محوطه تاکنون شرقی ترین محوطه در فلات ایران است که کاسه لبه واریخته در مجموعه یافته های آن دیده شده است. باتوجه به اهمیت محوطه کله کوب در شناخت حوزه پراکنش این گونه سفالی، در این مقاله سعی بر آن است تا در ابتدا به طبقه بندی و گونه شناسی آن پرداخته شود، سپس با مقایسه گونه های مختلف سفالی این محوطه با مناطق دیگر، درک بهتری از ارتباطات بین منطقه ای و چگونگی پراکنش آن در شرق ایران به دست آورد. در مجموعه یافته های این محوطه، تعداد قابل توجهی کاسه لبه واریخته، سینی بانشی و تعداد محدودی از دیگر سبک های سفالی شاخص هزاره چهارم قبل ازمیلاد همچون ظروف دسته دماغی و ظروف لوله دار به دست آمده است. کاسه لبه واریخته حدود 15% از سفال های لایه های مربوط به این دوره را تشکیل می دهد و دیگر سفال های شاخص این دوره کمّیت ناچیزی را به خود اختصاص داده اند. ازنظر فن ساخت و سبک کاسه های به دست آمده از این محوطه کاملاً مشابه نمونه های جنوب غرب ایران هستند.

تبلیغات