جنگ ماراتن، نخستین رویارویی مستقیم پارسیان و یونانیان در سال 490 پ. م. نقطه عطفی در مناسبات امپراتوری هخامنشی و دنیای یونانی بود. این جنگ، به مرور زمان، به جنگی حماسی در دفاع از آزادی یونان تبدیل شد. با وجود الهام بخش بودن این جنگ، به چگونگی روایت آن و برداشت مورّخان یونانی و مخاطبانشان از آن، کمتر پرداخته شده است. این نوشتار با روش تحلیل روایت، به دنبال پاسخ به این پرسش است که منابع یونانی، به ویژه هرودوت، براساس چه پیرنگی به روایت جنگ ماراتن و ذهنیّت مخاطبان یونانی خود پرداخته اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین راوی نبرد، هرودوت، با اینکه در قیاس با جنگ های خشایارشا، توجه کمتری به نبرد ماراتن نشان داده ، اما با قرار دادن آن در رشته جنگ های پارسی، ماراتن را از یک سو، به نقطه پایانی شورش ایونی و از سوی دیگر، مقدمه جنگ های خشایارشا تبدیل کرده است. وی با این کار خواسته این باور را در ذهن مخاطب ایجاد کند که جنگ های میان ایرانیان و یونانیان ریشه در چیرگی پارسیان بر ایونیان، همکاری خودکامگان ایونی با پارسیان و شورش ایونی داشت. از دید هرودوت، ماراتن نتیجه شورش ایونی و سالامیس نتیجه نبرد ماراتن بود؛ بنابراین، ماراتن حلقه پیونددهنده رشته جنگ های پارسیان و یونانیان بود.