یکی از مسائلی که همواره اذهان ملل جهان را به خود مشغول داشته، تعلیم و تربیت و ضرورت وجودی آن است؛ به گونه ای که همه ملت ها سعی دارند مطابق با امکانات و شرایط اجتماعی و فرهنگی خویش، نظام تربیتی کامل و بی نقصی را بنا نهاده و نسل های آینده را بر اساس آن به شکلی آرمانی تربیت کنند. ایرانیان نیز از این امر مستثنی نبوده و وجود کتب متعدد تعلیمی گواه این ادعاست. ما در این پژوهش از میان کتب متعدد تعلیمی، دو کتاب اخلاق ناصری و کلیله ودمنه بهرامشاهی را برگزیده و به روشی کتابخانه ای و تحلیلی توصیفی به بررسی وجوه تربیت اخلاقی مطرح در آن ها پرداخته ایم. نتایج بررسی نشان می دهد که از میان این دو صاحب نظر، خواجه طوس نگاهی گسترده تر و عمیق تر به اصول تربیتی داشته و با مطرح ساختن هر جنبه از اصول تربیتی به شرح مفصل و بسط آن پرداخته، درحالی که نصرالله منشی چون اغلب در پی به نمایش گذاشتن مهارت خود در نویسندگی است و تعلیم و تربیت در درجه دوم اولویت های او قرار دارد. ازاین رو در هر موردی اغلب به بیان کلی و ذکر حدیث و سخنی قصار اکتفا کرده و از تشریح بیشتر مسئله امتناع کرده است.