مناظره، گفت وگویی مبتنی بر ادب بی اضطراب است و آنگاه که درصدد اقناع و اثبات بربیاید، خود را با پوششی از کنایه و ایهام و ابهام و تحقیر و طنز بر حریف می آراید. طرفین مناظره و بیشتر طرف غالب آن، سخن خود را در لفافه ای از الفاظ مؤدبانه می آرایند، حال آنکه ظرایف و لطایف و تعریض هایی در پشت آن سخن برای تنبیه و تعلیم نهفته است. این مقاله بر آن است مناظره را با توجه به ظرفیت گفتمانی آن، از نظر نقش کارکردی آن در اجتماع بررسی کند و در انواع مختلف ادبی که ذهن انسان، آمال و خواسته ها و وسعت نظر او را آینگی می کنند، نشان دهد. حاصل آنکه مناظره طبق «بافتار و ساختار روایی» خاص در جهت عینی کردن مسائل فلسفی و فکری و اجتماعی در انواع ادبی تجلی دارد و بر اصل «رعایت بافت موقعیت» و «رندی در کنایه» و «ادب بی اضطراب» استوار است. با تحلیل ژرف ساختی مناظره، نگاشتی تازه از موضوع مبدأ برای شخص سؤال گر آشکار می شود که با کارکردهای کنایه و استعاره هم خوانی دارد. موضوع غالب مناظرات عرفانی، عادت زدایی و حقیقت جویی، مناظرات حماسی، مفاخره و نبرد داد و بیداد، مناظرات تعلیمی، طرح واره های تعلیمی برای ایجاد سؤال هایی در ذهن مخاطب و مناظرات غنایی، بافت موقعیتی و آموزش آداب است. با رعایت این آداب ظریف، شاه و نوکر، غنی و فقیر و... ضمن گفتاری مؤدبانه، موقّرانه، بی اضطراب سخن خود را بیان داشته از مزیت گفت وگویی راهگشا بهره می برند.