معماری رابطه استواری با ادبیات و هنرهای زیبا دارد. بی تردید همان طور که شعر به عنوان بخش عظیمی از ادبیات ایران، نقش و تأثیر بسزایی در معماری سنتی ایران ایفا کرده است، متقابلاً هنر معماری نیز در ادب پارسی جایگاه ویژه ای دارد؛ در این مقاله به بررسی و کاربرد ادبی واژه های «معمار و معماری» در شعر پرداخته شده است. این تحقیق به شیوه نظری و کمی، دیوان شعرای کلاسیک فارسی از هزار سال پیش تا جامی را جامعه ی آماری خود قرار داده و پاسخ این پرسش را تبیین می کند؛ که آیا واژه های معمار و معماری در شعر پارسی کاربردی داشته و شیوه کاربرد و قدمت آن به چه دوره ای برمی گردد ؟ توجّه شعرا به ساخت ترکیب های تشبیهی و استعاری، نمادها و سایر صورخیال از دو واژه مورد بحث این حقیقت را تبیین می سازد که هنر معماری چون رکنی استوار در اتحاد و پیوند خود با سایر ارکان، تمدن و فرهنگ ایرانی را ساخته و پی ریزی کرده است. یافتن این واژه ها در شعر از قدمت این هنر فنی نیز حکایت دارد و در شناخت و بازشناسی و بازنشانی معادل های کهن معمار که واژه ای عربی است معادل های فارسی آن مانند مهندس(engineer) معرب اندازه گیرنده و اندازیار، سازنده و استاد را پیشنهاد کند.