تا دهه 1970م. قرآن در مطالعات تاریخی غرب، کتابی بود برای بازسازی تاریخ نزول وحی و تدوین قرآن در قرن اول هجری. با انتشار کتاب مطالعات قرآنی ونزبرو و هاجریسم از کرون و کوک، جریان شکاکیتی شکل یافت که قرآن را منبعی برای تاریخ ادبیات عرب از میانه قرن دوم به شمار می آورد. در این مقاله به روش تحلیل تاریخی از جریان شناسی این گونه مطالعات بحث به میان آمده، مسئله و مفروضات کلّی آن ها مطرح شده و به مهم ترین انتقادات بر جریان شکاکیت نوین اشاره شده است. پیش از جریان شکاکیت در اصالت تاریخی قرآن، می توان از چهار رهیافت توصیفی، نقد منبع، نقد سنت و رهیافت شکاکیت در منابع اسلامی نام برد. سپس آرای تجدیدنظرطلبان و شکاکان نوین مطرح شد که تدوین قرآن را از نیمه قرن دوم می دانند و گزارش های منابع اسلامی را «تاریخ نجات» فرض می کنند. محققان در نقد آرای شکاکان، به کتیبه ها، مصاحف قرآنی و سکه های نویافته استناد کرده اند. در این مقاله، افزون بر این منابع، بر دو روش دیگر در نقد بر شکاکان، یعنی تحلیل اسناد متن درباره روایات و نیاز به پیش فرض توطئه یا اجماع گسترده، تأکید شده است.