هوش معنوی یکی از جنبه های کابردی مفهوم معنویت می باشد؛ به همین منظور هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین ابعاد هوش معنوی با نگرش به اسیبهای اجتماعی در دانش آموزان دختر متوسطه اول بجنورد می باشد. جامعه آماری دانش آموزان دختر متوسطه اول که 2185 نفر میباشند, تعداد 360 نفر از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و با توجه به جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. تحقیق از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه اجرا از نوع همبستگی می باشد. ابزار پژوهش, پرسشنامه -های هوش معنوی دیویدکینگ (2008) و نگرش به آسیبهای اجتماعی تیمورتاش (1389) بوده و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون, آزمون t, f فیشر و رگرسیون گام به گام استفاده گردید. نتایج نشان داد بیشترین میزان همبستگی برای بعد هوشیاری (از مولفه های هوش معنوی) و نگرش به آسیبهای اجتماعی می باشد (همبستگی خوب و معکوس) همچنین بین هوش معنوی کل و آسیبهای اجتماعی رابطه معنادار و معکوس برقرار بود (35/.-؛ 05/0≥ P)؛ از طرفی نگرش به آسیبهای اجتماعی به وسیله سه بعد هوش معنوی (هوشیاری, تفکر انتقادی, آگاهی متعالی) قابل پیش بینی است. بر این اساس قدرت پیش بین نگرش به آسیبهای اجتماعی بر مبنای زیر بعدهای هوش معنوی (هوشیاری, تفکر انتقادی, آگاهی متعالی) تأیید است . نتایج آزمون t مستقل نیز نشان می دهد که در متغیر نوع منطقه (3.06: t، 002/0:P) تفاوت معناداری میان دو گروه دانش آموزان شهری و روستایی وجود دارد و نتایج آزمون f فیشر نیز نشان می دهد که بین نگرش به آسیبهای اجتماعی دانش آموزان دختر با توجه به سن آنها (1.73: (3،357):f، 15/0: P) تفاوت معناداری وجود ندارد.