به یک تعبیر، واقع گرایی درباب منطق واقع گرایی درباب موضوع منطق است.اما، منطق واقعاً درباره چیست؟ صحبت از منطق کم و بیش به معنای صحبت از رابطه نتیجه منطقی تلقی می شود؛ رابطه ای که میان مقدمه های یک استدلال و نتیجه آن استدلال برقرار است. در تاریخِ منطق همواره این چنین نبوده است:در قرن بیستم دیدگاه فرگه-راسلی مبنی بر تلقی کردنِ منطق به عنوان مجموعه ای از صدق های منطقی در جامعه علمی حاکم بود. در این مقاله ابتدا دلایلی ارائه خواهیم کرد که نشان دهد که بهتر است که موضوع علم منطق را رابطه نتیجه منطقی بدانیم و نه صدق منطقی. آنگاه دلایلی ارائه می کنیم تا نشان دهیم که چرا بحث درباره متافیزیک منطق اهمیت دارد. در متافیزیک منطق، نظریات واقع گرا عموماً فرض کرده اند که موضوع علم منطق صدق منطقی است.در تقابل با این رویکرد غالب، الگوهایی ارائه کرده ایم که با فرض اینکه موضوع منطق رابطه نتیجه منطقی باشد، چگونه می توان درباب منطق واقع گرا بود. این الگوها الهام گرفته از راه حل هایی هستند که در ذیل مسئله متافیزیک رابطه ها در تاریخ متافیزیک مطرح شده اند