چکیده

بحث عالم ذر از دیرباز تاکنون از جمله مباحث پرچالش میان مفسران قرآن کریم، متکلمان و فلاسفه مسلمان بوده است. ریشه این مسائل هم مربوط به آیه 172 از سوره اعراف و احادیث وارده پیرامون آن می باشد. ملاصدرا آن را متعلق به عالَم عقول یا علم الهی می داند و معتقد است این عالم که در آن خداوند از همه اولاد آدم اقرار به ربوبیت خود را گرفته، مربوط به عالمی به نام عالم عقول مفارق است. به نظر صدرا، در عالم ذر همین وجودات نفسانی عالم دنیا به صورت بسیط و دارای وحدت جمعی موجود هستند و حقیقت توحید به انسان فهمانده شده است، اما علامه طباطبایی می گوید این عالم همان نشئه ملکوتی انسان است که در عین اینکه جنبه ملکی دارد، اگر به وجود ملکوتی خود از راه دلش توجه کند، آن معارف کلی توحیدی را درک می کند. جوادی آملی با وجود آنکه در مبانی فلسفی معتقد به حکمت متعالیه صدرایی است و خودش هم شاگرد بارز علامه طباطبایی است، اما در این زمینه، اندکی از استادان خود فاصله می گیرد و می گوید این عالم همان فطرت و سرشت انسان است؛ یعنی عالم ذر و میثاق، همان عالم فطرت و شهود قلبی است. به نظر او، هرگاه انسان به ساختار درون خود رجوع کند، چون خدا او را با سرمایه توحیدی خلق فرموده است، می تواند آن حقایق کلی توحید ربوبی را درک کند. به نظر نویسندگان، سخن هر سه نفر از باب حمل شایع و مصداق به یک چیز برمی گردد وآن وجود نشئه ای به نام ذر، بدون تقدم زمانی و واجد تقدم رتبی و مکانی نسبت به عالم طبیعت است که در آن حقایق توحیدی بر انسان عزضه شده است، ولی آنچه که با ساختار کلام وحی و اشهاد انسان ها بر نفوس خویش سازگارتر می نماید، بیان علامه جوادی آملی است .

تبلیغات