آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

با ورود ایران به شرایط جدید تاریخی در دوره ی سلطنت قاجاریه که ناشی از مواجهه ایرانیان با تمدن مدرن بود، درک صاحبان اندیشه و نظر از وضعیت ضعف و قدرت حاکمیت سیاسی به تدریج تغییر کرد و آنها الگوهای متفاوتی را برای خروج سلطنت مستقله ی قاجاری از وضعیت ضعف و ناکارآمدی مطرح کردند. اما در نهایت این ایده ی « سلطنت مشروطه » بود که به پروژه ی سیاسی نهایی نواندیشان سیاسی ایران برای تبدیل سلطنت مستقله به دولت مدرن را تبدیل شد. این پژوهش در پی یافتن علل این رویداد است و با استفاده از روش تحقیق تاریخی و به کار بردن تبیین علّی و عقلانی تلاش شده است که به این پرسش پاسخ داده شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شکست طرح ایجاد سلطنت مطلقه ی منتظم؛ به علت تفاوت سطح نظر و عمل در مجریان حکومتی دوره ی ناصری و مظفری و مخالفتهای مؤثر عناصر سنت گرای حکومت و جامعه با اصلاحات از بالایی که مطابق با الگوی تمدن مدرن باشد؛ و روند ضعف روز افزون سلطنت مستقله ی قاجاری در دوره ی مظفری سبب شد تا نواندیشانی که بر لزوم وجود قانون برای اداره ی مملکت در دوره ی مدرن تأکید می کردند، به الگوی دولت مدرن برآمده از اراده ی ملت روی آورند و الگوی سلطنت مشروطه را در سطح عمومی به عنوان راهبرد نهایی برای تأسیس دولت مدرن مطرح کنند.

تبلیغات