ادبیات تطبیقی همواره فضایی فراهم کرده تا ادبیات ملل مختلف با هم دیگر به گفت گو بنشینند و به تعامل و زایندگی بپردازند. بینامتنیت یا حضور قابل توجه عناصری از متون مشخص در اثری دیگر، از مواردیست که در گستره ادبیات تطبیقی جای می گیرد. صادق هدایت از پیشگامان ادبیات مدرن در ایران و از جمله نویسندگانی که آشنایی عمیق با ادبیات غرب و به ویژه ادبیات فرانسه داشته، در بسیاری از آثار خود متأثر از نویسندگان صاحب سبک خارجی بوده است. داستان کوتاه گرداب که در فضایی تلخ و ناتورالیستی رخ می دهد، یکی از آثار هدایت است که به شدت تحت تأثیر مکتب ناتورالیسم و به ویژه رمان ناتورالیستی پیر و ژان گی دو موپاسان به نظر می رسد. مضمون خیانت که به فروپاشی خانواده ای به ظاهر خوشبخت منتهی می شود و ساختاری که این مضمون در قالب آن روایت می شود، حلقه اتصال این دو اثر هستند. این مضمون در دو اثر، با استفاده از قوانین مکتب ناتورالیسم که به ترسیم بی پروای هر آن چه که در جامعه و در میان بشریت به انحطاط می انجامد، پرورانده می شود. مسئله اصلی در مقاله حاضر یافتن ریشه ها و مصادیق خیانت در دو اثر با تکیه بر ساختار روایی و تحلیل رفتار شخصیت ها در مواجهه با این بحران خانوادگی خواهد بود. در نهایت سعی بر این خواهد بود تا از این رهگذر به هدف اصلی این مطالعه تطبیقی که توضیح عناصر ناتورالیسم در داستان گرداب و هم ارزی آن با عناصر ناتورالیستی رمان موپاسان می باشد، دست یابیم.