در این مقاله به بررسی، نقد و ارزیابی منابع و درس نامه های مربوط به مکتب های ادبی جهان پرداخته شده است. در سرفصلِ دوره های کارشناسی و کارشناسیِ ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی، درس مستقلی به نام «مکتب های ادبی جهان» وجود ندارد، هرچند در سرفصل های دوره کارشناسی، در درس نقد ادبی عنوان شده است که بخشی از مطالبِ این درس به موضوعِ مکتب های ادبی اختصاص یابد. نزدیک به سه دهه، این درس در دوره دکتریِ محضِ رشته زبان و ادبیات فارسی، ارائه می شد. برای این درس چند منبع و چند کتابِ تک نگاره نوشته شده است. قدیمی ترین این کتاب ها تألیف رضا سیّدحسینی است که باوجود اعتبار وارزشمندی، به سبب حجم زیاد کتاب، نمی توان به عنوان یک درس نامه از آن استفاده کرد. از جمله نویسندگان و پژوهشگرانی که به نوشتن کتاب های مکتب های ادبی پرداخته اند، عبارتند از سیروس شمیسا، منصور ثروت و شهریار زرشناس، مریم حسینی و علی تسلیمی. باوجود زحماتی که نویسندگان این کتاب ها متحمّل شده اند، آثار اینان دارای ضعف هایی هم هست که لازم است حک و اصلاح شوند. در این مقاله، ضمنِ بررسیِ کلّی این منابع و درس نامه ها، ضعف و نقصان های آن ها بررسی شده است که عبارتند از: 1) عدمِ ارائه تعریفی خرسندکننده از «مکتب ادبی» و لحاظ نکردنِ تعریفِ آن در قیاس با سبک و ژانر 2) پیوندندادنِ مکاتبِ ادبی با ادبیات ایران 3) تبیین ناقصِ مکتب های ادبی و تحمیلِ برخی از آن ها بر ادبیات فارسی 4) نام گذاری ها و تقسیم بندی های نادرستِ برخی مکتب های ادبی ذیل یک عنوان کلّی 5) ارائه تعریف هایی کلّی و مبهم از مکتب های ادبی 6) آوردن برخی نظریه های فرهنگی و نظریه های ادبی ذیلِ مکتب های ادبی 7) غلبه نگاه تاریخ ادبیات نگارانه در برخی منابع 8) نپرداختن به مسئله فرم ادبی و جایگاه بنیادیِ ژانر در سیر وتطوّرِ ژانرها 9) صدورِ احکام کلّی و نقدهای برون مدارِ اخلاقی بر پیکر مکتب ها، نویسندگان و شاعران غربی 10) ایرادها و اشکالات روشِ تحقیق و مستندسازی.