در تعریف «تاریخ سیاسی»، خلاء ها و نواقصی وجود دارد که به نظر می آید مسئله آن به ضعف و کم کاری در چارچوب دهی مفهومی و نظری بر گردد؛ در اغلب نوشته ها وکتا ب های مرتبط با تاریخ سیاسی، بیشترین تمرکز بر رفتار حاکمان و پادشاهان، بدون ارائه تعریف «قدرت و امر سیاسی» بوده که بیشترین سهم را در بازشناسی تاریخ سیاسی دارد.با توجه به خلاء در این حوزه، توصیف و تبیین مباحث نظری و ارائه موضوعات محوری از، یک اقدام مهم برای چارچوب دهی مفهومی و نظری در پژوهش تاریخ سیاسی است. روش تحقیق مقاله، بررسی و تحلیل مضامین تعاریف تاریخ سیاسی در بین تعاریف است. یافته های تحقیق حکایت از این دارد که در حوزه «تاریخ سیاسی»، ساخته شدن موضوعات محوری و فهم معنای آنها، از یک طرف تابع زمان و مکان است که در این رابطه، شناخت «امر سیاسی» مهم می شود و از طرف دیگر تمرکز روی موضوعات مرتبط با قدرت سیاسی است.