توجه به مبانی تفسیر از مسائل مهم در تفسیر قرآن است و نقش مهمی در موجودیت و روش تفسیر و میزان صحت آن دارد. یکی از مبانی مهم تفسیر قرآن که به دلیل فاصله گرفتن از زمان نزول برای مفسر مطرح است و مفسر باید قبل از تفسیر قرآن موضع خود را درباره آن مشخص کند، فاصله فرهنگی بین فرهنگ عصر نزول قرآن و فرهنگ مفسر است. فاصله فرهنگی به معنای تعلق متن و مفسر به فرهنگ خاصی در بستر زمان است. در پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی به این مسئله پرداخته شد و نتیجه آنکه با توجه به ذاتی نبودن پیوند لفظ و معنا و تغییر فرهنگ در بستر زمان، توجه به فاصله فرهنگی در به دست آوردن معنای موضوع له و به تبع آن در کشف مراد جدی مولف نقش دارد و عدم توجه به آن مانع فهم متن است. با پذیرش این اصل به عنوان مبنای تفسیری قواعدی از قبیل توجه به فضای نزول، جو نزول و سبب نزول، عدم دخالت پیش فرض ها در تفسیر، توجه به نظام معنایی قرآن در تفسیر به دست می آید.