آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷

چکیده

تفکر دکتر رضا داوری اردکانی، حرکت و گذاری دارد که منطق آن روشن نشده است. موضوع اصلی این مقاله توجه به این گذار، روشن سازی منطق درونی آن و سپس پرداختن به چالش های درونی اش است. ازین رو نخست به اثبات وجود این گذار پرداخته و سپس در حرکتی تفسیری تلاش می شود تا به چیستی این گذار و منطق آن توجه شود. هدف آن است تا روشن شود، برآمدن مفهوم «توسعه نیافتگی» مفهوم بنیادین در نوشته های متاخر دکتر داوری به نحو مضمر در فهم ایشان از چگونگی بیرون شدن از وضع «غرب زدگی» مفهوم بنیادین در نوشته های متقدم نهفته بوده است و حرکت فکری ایشان بیش از آن که بر اساس مفهوم گسست فهم شود بهتر است با مفهوم گذار و جابه جایی سطحِ بحث، فهم شود. با این گذار، بحث از سطح فلسفی به سطح روشنفکرانه جابه جا می شود و پرسش اصلی نیز از چیستی و چگونگی نسبت ما با غرب به پرسش از چگونگی چیرگی بر دشواری های راه تجدد تغییر می یابد. در این جاست که باز به نوبه ی خود پرسش های جدیدی سربرمی آورند. این پرسش های نوپدید، به جای آن که پرسش هایی از چرایی این گذار باشند، پرسش هایی از خود «طرح غرب زدگی» و صورت بندی مفهومی آن هستند. با طرح این پرسش ها نیاز ضروری ما برای بازگشت دوباره از روشنفکری به فلسفه و بازاندیشی خود «طرح غرب زدگی» هم چون فهمی خاص از نسبت من و جز من، آشکار می شود.

تبلیغات