مکتب پراگماتیسم، ادبیات را به منزله موثّرترین و زیباترین نوع گفتمان تلقی می کند. گفتمانی که نه تنها زیبایی و جمال در آن موج می زند بلکه تمام کارکردها و وظیفه های ارتباطی زبان در آن موجود است. ازاین رو فن اقناع به عنوان هدف غایی هر نوع گفتمان در زیرمجموعه زبان شناسی کاربردی به عنوان علم گفتمان زبانی قرار می گیرد. ازآنجاکه کاربردشناسی ادبی بیشتر از کاربردشناسی محض و فرضیه ای بیانگر کاربرد عملی زبان در فرآیند گفتمان است، در این پژوهش بر آنیم که به بررسی شگردهای زبانی( دستوری و آوایی) اقناع در دیوان شاعر بزرگ عرب که از وی به عنوان استاد معماری زبان یاد می شود، بپردازیم. جایگاه والای متنبی در عرصه زبانی و حضور استراتژی های زبانی در دیوان وی نشان از آن دارد که شاعر در انتقال بیشتر انگیزه ها، عواطف و احساسات به مخاطبین جهت تثبیت و تأکید بیشتر معنا از کاربست های زبانی اقناع و مهم ترین آن ها همچون تکرار و روش های هارمونی شعری همچون توازن و تصریع بهره جسته است. ضمن اینکه « تکرار» و سویه های گسترده آن به لحاظ ابعاد زیبایی شناختی کلامی و جنبه های اقناع کلامی نسبت به سایر اسلوب های زبانی از بسامد بالایی در دیوان شاعر برخوردار است.