مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که چرا و چگونه یک روزنامه ی حاشیه ای مانند چنته پابرهنه می تواند و، با تعبیری قوی تر، باید در روشن ساختن زمانه ای که در آن می زیسته به کار گرفته شود و از این رو ضرورت دارد که به عنوان یک منبع اصلی در تاریخ نویسی به متن پژوهش های تاریخی بازگردد؟ برای پاسخ به این پرسش، پس از بررسی شماره های موجود روزنامه چنته پابرهنه از نظر سبک، لحن، محتوی و مخاطب در بستر تاریخی مشروطیت، استدلال خواهد شد که این روزنامه مسلک خود را در «حمایت از رنجبران» در دو مسیر متفاوت پیگیری کرده است: یکی «آگاهی بخشی طبقاتی به نحو عام»، و دیگری «واکنش به حوادث و رویدادهایی که زندگی رنجبران را تحت تأثیر قرار می داده، به نحو خاص». در مسیر اول، مقالاتی از این روزنامه با صبغه ای شبه تئوریک و البته با زبانی رنجبرفهم، تلاش کرده اند، ضمن ترسیم وضعیت طبقه رنجبر در برابر اغنیا و تهییج آنان از طریق ترویج اندیشه های عدالت خواهانه به زبان طنز، دعوتی ایدئولوژیک برای اعتراض به وضع موجود و از بین بردن فاصله طبقاتی باشند. در مسیر دوم، مسائل انضمامی قشر فرودست در محتوای روزنامه بازتاب یافته است. مقاله حاضر، با بررسی این دو مسیر، اهمیت و فایده ی این روزنامه را برای نگارش «تاریخ از پایین» روشن می سازد، یعنی شعبه ای از تاریخ نگاری که در مقایسه با سه قسم تاریخ نگاری سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با چالش جدی دسترسی به وضعیت تاریخی طبقات پایین جامعه روبه رو است. بنابراین، ضرورت بازگرداندن این نوع متون به پژوهش های تاریخی را می توان چنین توضیح داد که هر نوع تاریخ نگاری وابسته به منابع تاریخی است، اما نوع تاریخ نگاری همچنین تعیین می کند که چه منابعی اهمیت دارند، به طوری که منابعی که روزگاری به چشم نمی آمدند، امروز می توانند مثلاً در تاریخ نگاری «از پایین» چشم ها را خیره کنند.