آثار تاریخی به جا مانده در فرارود در سده های سوم تا هفتم میلادی، هم از نظر بنیادها و عناصر هنری و هم از نظر درون مایه ها و مضامین هنری با آثار تاریخی به جا مانده در ایران مرکزی دوره ساسانی تفاوت های آشکاری دارد. با مقایسه بنیادها و درون مایه های آثار تاریخی این دو بخش از ایران بزرگ داده های تاریخی غیرمکتوبی بدست می آید که می تواند در تحلیل های تاریخی ایران پیش از اسلام مورد استفاده باشد. در این پژوهش به روش مقایسه ای گزیده های شاخص و برجسته ای از آثار تاریخی فرارود با ایران ساسانی به لحاظ مقایسه بنیادها و درون مایه های هنری مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که هنر فرارود مقارن دوره ساسانی برخوردار از مفاهیم و نمادهای فرهنگ عمومی ایرانی بوده و در بنیاد ها و درون مایه های خود بازنمایی بصری گسترده ای از فرهنگ محلی دهقانان و بازرگان فرارودی دارد. هنر ساسانی با عدم برخورداری از مفاهیم و نمادهای فرهنگ عمومی جامعه ایران در بنیادها و درون مایه های خود تمرکز زیادی در بازنمایی بصری قدرت شاهنشاهی ساسانی دارد. هنر فرارودی یک تعادل و تناسبی در بازنمایی واقعیت های تاریخی جامعه فرارود دارد و دارای سادگی و بی پیرایگی و در عین حال یک شیوایی دلپذیر در بیان هنری است در حالی که هنر ساسانی یک عدم تعادل و تناسبی در بازنمایی واقعیت های تاریخی جامعه ساسانی دارد و پر از تجمل و خودنمایی و دارای یک بزرگنمایی و اغراق شگفت آور در بیان هنری است.