آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۴

چکیده

جهان شاعر نمودِ بازپژواکی از حقیقت است که افلاطون1 بر آن ارجی نمی نهد، اما به نظر ارسطو، شاعر می تواند در کنار این بازنمایی، با توصیف و تنظیم مناسب واقعیت به ژرفای (هنری- ادبی) دست یابد که دیگر تقلید صرف واقعیت نیست، بلکه در مرتبه ای ورای جهان ملموس در تجارب عادی ما، قرار می گیرد (ارسطو، 117: 1369). به نظر می رسد، اساسی ترین وجه سخن ارسطو در کنار هم نشاندن مفاهیم تنظیم مناسب یا به تعبیر خود او «کمال صنعت» در کنار تقلید یا رونوشت برداری است که به تخییل یا محاکات2 می انجامد و در نهایت، می تواند تعریفی ویژه از مفهوم خلاقیّت یا تخیّل فرهیخته، تلقّی شود و به درستی، به همین دلیل است که در فصل نهم رسالة فن شعر، شعر از تاریخ برتر دانسته شده است. مجموعة آرای ارسطو در مورد شعر می تواند در این جمله خلاصه شود که «موفقیت در رونوشت برداری از امری عینی، آغاز و انجام هنر است» (کمپرتس، 1656: 1375).

تبلیغات