جنگ به عنوان شوم ترین و شگفت انگیز ترین پدیده ی اجتماعی، اثرات و پیامدهای هولناکی دارد که باعث شده است تبیین ماهیت جنگ و علل وقوع آن، به طور گسترده مورد توجه اندیشمندان حوزه های مختلف قرار گیرد. براین اساس، هدف پژوهش حاضر این است که علل وقوع جنگ را از منظر جامعه شناسی تاریخی و سیاسی، مورد بررسی قرار دهد و به این پرسش اساسی پاسخ دهد که علل وقوع جنگ از منظر جامعه شناختی، چه هستند؟ براساس یافته های تحقیق، سه نظریه ی روابط بین الدول، سرمایه داری دمکراسی و تصمیم گیری، در این زمینه، قابل شناسایی اند که به طور روشن به تحلیل علتهای وقوع جنگ پرداخته اند. این نظریه ها ضمن این که به لحاظ سطح تحلیل، دارای تفاوت هستند، در تشخیص علتهای جنگ نیز تفاوت های بسیاری دارند. به علاوه، با توجه به تحولات گسترده ای که از دهه های پایانی قرن بیستم به این سو در دنیا پدید آمده است، نظریه های یادشده پیش بینی های متفاوتی نیز از آینده جنگ دارند که از صلح دائم تا جنگ های تمام عیار گسترده را در برمی گیرد. همین امر باعث می شود، ضرورت ارائه مدل های تلفیقی و ترکیبی از علل جنگ بیش از پیش احساس شود.