آموزش و پرورش نوین ایران همواره پیوند ناچیزی با اجتماع محلی داشته است و بخشی از ناکامیابی این نظام آموزشی تمرکزگرا را باید پیامد همین ویژگی دانست. هرچند تلاش هایی برای ایجاد پیوند میان اجتماعات محلی و نظام آموزشی صورت گرفته، به نظر می رسد این تلاش ها کافی و موفق نبوده است. این تحقیق می کوشد به این سوال پاسخ دهد که؛ در دوره پهلوی چه طرح های برای ایجاد پیوند میان نظام آموزشی و اجتماعات محلی روستایی وجود داشته و اثرگذاری این طرح ها چگونه بوده است؟ داده ها به روش کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده اند. نتایج بررسی نشان می دهند در طرح هایی چون «مدارس عشایری» و «سپاه دانش» شاهد پیوندی قابل توجه با اجتماعات محلی هستیم. این پیوند نقش موثری در ورود و گسترش آموزش های نوین به جوامع غیرشهری داشت. طرح های دیگری هم برای کاستن از فاصله نظام رسمی و اجتماع محلی وجود داشته اند (مثل «مکاتب ابتدائیه دهکده ها» و «منطقه ای شدن») که بیشتر روی کاغذ مانده اند.