آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۳

چکیده

تقابل پدیده ای است هنری، بلاغی و زیبایی شناختی که بر هم آیی دیالکتیک متضادها مبتنی است. این ویژگی متناسب با گونه متمایز و برجسته بلاغت در قرآن است که در آن آرایه های ادبی و عناصر زیبایی آفرین در همه یا اغلب نمونه ها هماهنگ با شیوایی و روانی کلام و در راستای تبیین معنی و تسهیل فهم آن برای مخاطب است. ازاین رو، شکوه بیان متن قرآنی تنها محدود به تصویریا بلاغت یا اطلاع رسانی نیست؛ بلکه در غیر از این امور نیز تجلی می یابد، مثل آنچه که به سبک نظم در حوزه تقابل تجسم می یابد. بر این اساس، در این پژوهش کوشش شده است تا با توجه به نظریه انسجام در زبان شناسی نقش گرای نظام مند هلیدی، نظم/چینش تقابلی واژگان «أرض و سماء» در گفتمان قرآنی بررسی و تحلیل شود و با ارائه تحلیلی زبانی– سبکی از تغییر سبک در چینش این واژگان، نقش آن که یکی از عوامل توازن و انسجام معنایی در گونه قرآنی است، تبیین شود. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی نشان داده است که هم آیی امور متضاد و مانند آن، طبق مقتضای حال، نه تنها بر زیبایی متن که بر انسجام و توالی مفهومی آن نیز تأثیرگذار است. همچنین تغییر سبک در چینش تقابلی واژگان «أرض و سماء» یک مشکل ترکیب پذیری است که از طریق بررسی عوامل بینامتنی مانند بافت موقعیت توجیه پذیر است. ضمن اینکه تبیین تغییر سبکی میان آیات در تقدیم و تأخیر این دو واژه و تغییر از حالت مفرد به حالت جمع واژه «سماء» با بررسی تأثیر بافت موقعیت، مسئله ای علمی و نوعی استفاده خلاقانه از راهکارهای پرمایه زبانی جهت انسجام و سازگاری با مفهوم کلان بافت است.

تبلیغات