از آنجا که بازرگانان، تجار و اهل کسب در گذشته نقش مهمی در جهت ارتقای رفاه اقتصادی و سطح کیفی جامعه ایفا می کردند، از زبان بزرگان ادبی و تاریخی، توصیه ها و تعالیمی پراکنده در خلال متون منظوم و منثور زبان فارسی، درباره آن ها به چشم می خورد. با جمع آوری و دسته بندی این تعالیم و توصیه ها، نه تنها می توان با چگونگی خریدوفروش بازرگانان در جامعه گذشته و نحوه تعامل مردم و پادشاه با آن ها آشنا شد، بلکه می توان سمت وسوی این توصیه ها و تعالیم را نیز دریافت. بر مبنای این پژوهش که تا قرن هشتم را در بر می گیرد، دریافتیم که قدما و بزرگان ما با امر و نهی خودشان، دو جنبه «فردی» و «تجاری» را مدنظر داشته اند که یکی برای تعالی روح و تهذیب نفس بازرگانان و دیگری برای پیشرفت در کار و دوری از ضرر و زیان مفید است. ازاین رو در کلام آن ها بایدهای فردی و تجاری ای همچون خوش اخلاق بودن، هشیار و قانع و امانت دار بودن، شرایط خریدار و فروشنده، کیفیت و چگونگی کالاها، آگاهی از نیاز شهرها و... دیده می شود. علاوه بر این موارد، نبایدهای فردی و تجاری ای مانند کم فروشی و گران فروشی نکردن، سوگند نخوردن و دروغ نگفتن، نسیه ندادن، شریک نداشتن و... نیز در گفتار آن ها وجود دارد که با رعایت آن ها، دنیا و آخرت بازرگانان و تجار بهبود می یابد.