آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۸

چکیده

مولوی، شاعر صوفی مسلک، از باب آشنایی با نغمات ساز، مفاهیم متعالی تصوف را از شاهراه آلاتی بریده از اصل وجود همچون چنگ مطرح می کند؛ مفاهیمی همچون منشأ ربوبی جوشش نوا، تقدم فنا بر بقا در سلوک الهی و مسئلة تقابل. لامارتین نیز به سبب آنچه از تعالیم مذهبی مسیحیت، کتب عهد قدیم و مباحث اسطوره ای آموخته است، برای رساندن این تعالیم الهی از چنگ بهره می گیرد؛ با این تفاوت که تقابل حاکم شرع و پیر چنگی (شرع و عرفان) به تقابل شاعر و حاکم جاه طلب مبدل می شود. همچنین، با نظر به تفاوت های فرهنگی موجود، استعارة چنگ نزد دو شاعر متفاوت است. صرف نظر از مواردی که چنگ در معنای حقیقی خود در آثار هر دو شاعر به کار رفته، در غالب موارد چنگِ لامارتین قلب انسان درحال تکامل است؛ حال آنکه چنگ در دفتر اول مثنویبه تن انسان تعبیر می شود. در این پژوهش، با تکیه بر تشابهات بدون ارتباط و قرابت معنوی در ادبیات تطبیقی، کارکرد چنگ در این دو اثر بررسی می شود.

تبلیغات