آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

«عرصه عمومی» یعنی مقیاس و کیفیتی از شهر که توسط مردم ادراک می شود نه آنچه که روی نقشه ها است، پس لازم است از آن به «معماری فضای شهری» تعبیر کرد؛ در واقع این معماری فضای شهری است که تقاضای زندگی شهری را پاسخ می دهد. جریان زندگی شهری توسط مردم اتفاق می افتد، وقتی که جریان زندگی شهری محقق می شود می توان گفت که صاحبخانه، اهل شهر هستند. زندگی شهری از جنس «کیفیت» است؛ سکونت در شهر از جنس کمی، ولی حیات مدنی امری کیفی است و باید با معیارهای کیفی، آن را ارزیابی کرد. پیاده مدار بودن می تواند از یک سو بازتاب دریافت کیفیت مکان برای شهروندان باشد؛ از سوی دیگر رفتار مردم پیاده، معیاری است که می توان به کمک آن کیفیت مکان را در بافت سنجید. در اختیار داشتن معیارهایی که بتوان با آن پیاده پذیری مکان ها را اندازه گیری و ویژگی های کیفی مکان را روشن کرد، می تواند بن مایه هایی برای ساماندهی، برنامه ریزی و گزینش قواعد شهرسازی شمرده شود. پیشگامان طراحی محیطی در دهه ی 1960 میلادی، قدم های اولیه برای فهم بهتر ایده ی زندگی همگانی و تعامل آن با فضای شهری و ساختمان ها را برداشتند. روش آنها مطالعه ی شهرها و فضاهای همگانی موجود، برای به دست آوردن دانش پایه در مورد نحوه ی استفاده و حرکت شهروندان در شهرها بود. ایده اصلی این نوع مطالعه، برای مشاهده گرهایی رخ می دهد که پیاده راه می روند و همزمان به اطراف خوب نگاه می کنند. مشاهده، کلید این نوع مطالعه است و ابزارهای آن ساده و ارزان هستند. مشاهدات ماهرانه با استفاده از یک سامانه مناسب، اطلاعات جالبی را در مورد تعامل زندگی شهری و فضاهای عمومی شهر به دست می دهد. به عنوان یک قاعده کلی، از کاربران به طور مستقیم پرسش نمی شوند بلکه فقط مشاهده می شوند و فعالیت ها و رفتارهایشان در نقشه ثبت می شود. این کار برای درک نیازها و چگونگی استفاده آنها از فضای شهری صورت می گیرد. مشاهده مستقیم کمک می کند تا بفهمیم چرا برخی فضاها استفاده و برخی رها می شوند. ساختار اصلی مقاله بر پژوهش ترکیبی استوار است که در بخش نخست به توصیف و تحلیل چگونگی مطالعه زندگی شهری بر اساس ادبیات موجود در این زمینه پرداخته می شود و در بخش دوم نیز خیابان شهریار به دلیل قرارگیری در محور فرهنگی- هنری شهر تهران به عنوان یک نمونه مطالعاتی بر اساس معیارهای مطرح شده، مورد تحلیل میدانی قرار می گیرد.

تبلیغات