بنیادگرایی را می توان دفاع از سنت به روش سنتی تعبیر کرد. در این راستا جریانات بنیادگرا به شدت به صحت تفاسیر خود از آموزه های دینی باور دارند. در رابطه با چرایی شکل گیری جریانات بنیادگرا دو دسته عوامل قابل ذکر هستند؛ به لحاظ داخلی می توان تحولات درونی جهان عرب مانند دموکراسی های ناقص و اندیشه پردازی های رادیکال و سطحی اندیشمندانی چون سید قطب را اشاره کرد، اندیشمندانی چون سید قطب ضمن رد هرگونه اجتهاد وعقل گرایی، بر نص وسنت تأکید دارند. اما به لحاظ خارجی مهم ترین عامل تأثیرگذار را می توان سیاست های اسرائیل و غرب به سرکردگی آمریکا معرفی کرد که نمونه عینی و بارز آن اشغال عراق توسط آمریکا و کمی دورتر اشغال افغانستان از سوی شوروی می باشد که در این باره غرب با در آغوش کشیدن و تجهیز نیروهای جهادگر و افراطی منافع مدنظر خودش را اجرایی کرد. با توجه به این موارد نگارندگان پژوهش حاضر با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به چرایی این سؤال هستند که چه عواملی زمینه ساز ایجاد و گسترش جریان های افراطی در جهان اسلام شده است و اینکه چه راه کاری را می توان جهت مقابله با این جریانات انحرافی در پیش گرفت؟ یافته های حاصل از پردازش فرضیه حاکی از آن است که نقش نیروهای فرامجموعه ای مانند آمریکا و سطحی نگری نیروهای اسلام گرا مهمترین دلایل ایجاد و گسترش این جریانات می باشد. به نظر می رسد تقابل نظامی بی نظمی و آشفتگی بیشتر را در پی خواهد داشت، در واقع راه کار مناسب وحدت جهان اسلام و بازاندیشی در تفکرات رادیکال اندیشمندان عرب است.