شگرد باورپذیری اولین شرط روایت در ادبیات داستانی است. رئالیسم جادویی از آنجا که شیوه ای روایی برای نقل حوادث جادویی، خارقِ عادت، فراواقعی، غلوآمیز و شگفت است، طبیعی است که برترین شگردِ آن، باورپذیری یا منطق روایت باشد. تذکره نگاران صوفی، به ویژه عطار، برای باورپذیر جلوه دادن کرامات و خوارق عاداتِ منقول از مشایخ خویش تلاش هایی کرده اند. در این نوشتار، نخست وجوه مختلف به کارگیری این شگرد در متون تذکره ای تصوف، به خصوص حکایات برترین حکایت پرداز تصوف یعنی عطار نیشابوری در تذکر ة الاولیا ، بررسی می شود. عطار شیوه های خاصی برای باورپذیریِ حکایات داشت که استخراج و برشمردن برخی از آن ها از دستاوردهای این پژوهش است. در مرحلة دوم، مقایسة روش های مختلف عطار و مارکز، برترین نویسندة رئالیسم جادویی، در به کار بستن شگرد باورپذیری انجام شده است که به نویسنده و پژوهشگر برای بومی سازی این شگرد در ادبیات داستانی بسیار کمک می کند.