این مقاله به بیان چهار نظریة معروف دربارة «چگونگی علم خداوند به آفریدگان پیش از آفرینش» و طرح نقاط ضعف و قوت هر کدام از آنها پرداخته است. این نظریهها عبارتند از: (1) نظریة مشائیان که علم پیشین حق به موجودات را، حصولی و تفصیلی و خارج از ذات حق میدانستند؛ (2) نظریة شیخ اشراق که علم پیشین حق را اجمالی میداند؛ (3) نظریة ابتدایی ملاصدرا که علم حضوری حقتعالی به ذات خود را، مستلزم علم حضوری به موجودات پیش از آفرینش آنها میداند؛ (4) نظریة نهایی ملاصدرا که علم پیشین حقتعالی به موجودات را، حصولی، تفصیلی و در عین حال عین ذات پرودگار میداند. نویسندة این نوشتار، با بیان ضعفهای سه نظریه اول، نظریة چهارم یعنی نظریة نهایی ملاصدرا را برئ از تمام آن اشکالها میداند و به عنوان نظریة خود برمیگزیند.