همان گونه که هر هنری ماده ی خام خود را دارد، آثار مکتوب نیز از ماده ی خام زبان بهره می برند. زبان، بستر مشترک همه ی آثار ادبی و غیر ادبی است و به دو دسته ی علمی( حقیقی) و ادبی( مجازی) تقسیم می شود که وجه تمایز آن ها شکل و ساختار کلام است. در زبان علمی، بافت کلام به گونه ای است که فاصله ی زبان و معنا بسیار نزدیک باشد؛ اما در زبان ادبی، ساختار زبان به گونه ای است که مخاطب با درنگ به معنا پی می برد. از این روی می توان پدیده های زبانی را با توجه به هدف گوینده از به کار بردن عناصر زبانی، تقسیم بندی کرد. تودوروف در این باره می گوید: «اگر نویسنده عناصر زبانی را با هدفی کاملاً کاربردی جهت ارتباط به کار برد، با نظام زبان کاربردی رو به رو هستیم که در آن ها، نماهای زبانی ارزش مستقل ندارند و چیزی نیستند جز وسیله ی ارتباطی. اما می شود نظام های زبانی دیگری را تصور کرد که در آن ها هدف کاربردی در مرتبه ی دوم است و نماهای زبانی ارزشی مستقل به دست می آورد.» ( تودوروف، 1385: 39)