کودکان ابتدا از محیط خانواده و عوامل مؤثر بر آن تأثیر می پذیرند. ازاین رو کاهش مشکلات رفتاری کودکان، بدون توجه به افراد تأثیرگذار بر کودک در خانواده، به ویژه والدین، ممکن نیست. هدف پژوهش، شناسایی میزان اثربخشی آموزه های دینیِ مربوط به روابط زوجین بر کاهش مشکلات رفتاری فرزندان است. روش پژوهش، آزمایشی از نوع پیش تست و پس تست با گروه کنترل است. جامعة آماری این پژوهش را همة دانش آموزان دختر مقطع متوسطة دورة اول شهر قم و والدین آنها تشکیل داده اند که از طریق نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. دختران شرکت کننده در این پژوهش به پرسش نامة آخنباخ پاسخ دادند. پس از روشن شدن گروه آزمایش و گواه، بستة آموزشی محقق ساخته به والدین گروه آزمایش آموزش داده شد و پس آزمون انجام گرفت. داده های به دست آمده از طریق روش های آمار توصیفی، خلاصه، و برای پاسخ به پرسش های پژوهش از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش آموزه های دینیِ مربوط به روابط زوجین، در کاهش مشکلات کلی رفتاری فرزندان و مشکلات برونی سازی شده تأثیر داشته است؛ اما دربارة مشکلات درونی سازی شده فرضیه به اثبات نرسید. همچنین نتایج نشان داد متغیرهای جمعیت شناختی هیچ تأثیری بر مشکلات رفتاری فرزندان نداشته است. درنتیجه این بستة آموزشی با مداخله و ایجاد تغییر در اصول اولیة ارتباط، ویژگی های شخصیتی و روش های مدیریت تعارض توانسته است در فرایند ارتباط بین زوجین و ارتباط میان والدین و فرزندان تغییرات مثبتی به وجود آورد.