صلح سازی از دغدغه های اصلی همه ی جوامع بشری بوده است. اگر نگرش کلازویتزی نسبت به جنگ در رهیافت های روابط بین الملل به کناری گذاشته شود، می توان مدعی شد که همه ی رهیافت های فکری در نگرش های آکادمی دیپلماسی و روابط بین الملل برای مدیریت نظام جهانی به دنبال صلح سازی هستند. نظریه های حل المسائلی و غالب در روابط بین الملل خواهان تغییرات مبتنی بر نگرش های خود، اما با حفظ وضع موجود در ساختار هندسه نظم جهانی هستند. اما نظریه های انتقادی، با گرایش های متفاوت خواهان ساخت دنیای جدیدی مبتنی بر دیالکتیک گفتمانی خود می باشند. مانند نظریه های مارکسیستی که تضاد طبقاتی را مطرح می کنند و یا رهیافت های فمینیستی که سخت دغدغه جنسیت را در سر می پرورانند. انقلاب اسلامی ایران گفتمان جدیدی را در رهیافت های مربوط به صلح سازی مطرح کرده است که نشأت گرفته از رهیافت های فکری اسلامی می باشد. در این روزنه نگرش و بر اساس معرفت شناختی، هستی شناسی و انسان شناسی خاص تفکر اسلامی، پنجره جدیدی به ساخت جهان عاری از خشونت گشوده می شود. در واقع انقلاب اسلامی ایران نیز برای ساخت این دنیای بهتر دارای نظریه انتقادی می باشد و ساختار نظم فعلی را عادلانه نمی داند. از آنجایی که همه ی نظریات انقلابی به نوعی تجویزی می باشند، در نتیجه نظریه صلح سازی انقلاب اسلامی نیز تجویزات مختص به خود را دارا می باشد. نوشتار حاضر کنکاشی در متا تئوری یا رهیافت کلان انقلاب اسلامی در نظام بین الملل است و سپس به تشریح تجویزی این رهیافت فکری، پرداخته می شود. اسلام نظام جهانی را عرصه مداوم مبارزه ی خیر و شر، ظلم و عدل، استکبار و استضعاف می داند اما اعتقاد دارد که نهایتاً با اراده ی انسان ها می توان دنیای بهتری را برپا کرد. دنیایی که مبتنی بر ارزش های متعالی انسانی باشد، و همکاری انسانی بر اساس فطرت مشترک انسان ها را برای نیل به آن هموار خواهد کرد.