شاعران ادب فارسی برای آن که آموزه های اخلاقی خود را به صورت حکمی نافذ، فراگیر و لازم الاجرا ارائه دهند، ناچار به الحاق تقویت کننده ها و ضمانت های اجرایی مختلفی بوده اند. برای این مقصود، شاعر گاهی از نیروی واقعیت ها یا تعالیم بزرگ تر برای پرداخت تعالیم جزئی تر بهره می برد. از همین روی می توان به جای استخراج آموزه های اخلاقی به صورت مختلف و پراکنده، بسیاری از تعالیم را به صورت خوشه ای بررسی کرد. هدف این مقاله بررسی یکی از این خوشه هاست که با شیوه توصیفی (تحلیل محتوا) با تأکید بر خسرو و شیرین نظامی، جایگاه آن را در تقویت احکام تحذیری و ترغیبی نشان داده است. برای این منظور، مرگ به عنوان یکی از مهم ترین سرخوشه های تقویت کننده و اصلی انتخاب شده که تعالیم فرعی فراوانی در زیر مجموعه خود پرورانده است. مرگ واقعیتی است که بخش زیادی از تعالیم تحذیری هم چون خودستایی و غرور، تن آسایی، فریفتگی به توانایی جسمانی و مانند آن ها و گزاره های ترغیبی هم چون شاد زیستن، یاد خداوند، نگاهداشت سرشت پاک انسانی و غیره در خسرو و شیرین نظامی با آن گره خورده و به طور کلی بسیاری از نیکی ها و رذیلت ها، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، با اندیشه مرگ و دیدن جزای آن بعد از این حادثه، تقویت شده است.