بوستان سعدی از متون تعلیمی و حکمی است که حکایت های آن به سبب داشتن مضامین و مؤلفه های عرفانی، گاه جزو حکایت های عرفانی محسوب می شود. با وجود اشتراک مضامین در این دو حوزه، دقت در شیوه بهره بردن از آن ها می تواند ما را در دسته بندی دقیق تر حکایت های اخلاقی و عرفانی یاری رساند. هدف مقاله حاضر بررسی و معرفی الگوهای روایی بوستان و تعیین نسبت این الگوها با روایت گری تعلیمی و عرفانی است. به نظر می رسد الگوهای روایی غالب در بوستان، همان الگوهای مرسوم در حکایت های تعلیمی فارسی یعنی دو الگوی خطا و پاداش است. در این میان حکایت هایی با مضامین و مؤلفه های عرفانی نیز وجود دارد که گاه از الگویی شبیه به الگوهای تأویلی روایت گری عرفانی پیروی می کند اما نوع تفسیر و خوانش این نمونه ها چنان است که غلبه الگوهای تعلیمی بر روایت گری بوستان را نشان می دهد؛ به عبارت دیگر سعدی هنگام تفسیر این نوع حکایات، خطی داستانی را بر می گزیند که منطبق با یکی از الگوهای تعلیمی – به ویژه الگوی پاداش- باشد؛ بنابراین این حکایات با وجود داشتن مضامین عرفانی، بر اساس روند تأویلی روایت گری عرفانی درک نمی شود؛ نکته ای که دور شدن بوستان از سبک روایت گری عرفانی را به دنبال دارد.