از آنجا که هدف از ترجمة متون دینی، تفهیم هرچه بهتر و بیشتر مفاهیم و معارف ناب دینی و اسلامی به مخاطبان است، مترجمان باید تلاش کنند تا تعادل ترجمه ای را در متون دینی و ارائة ترجمه ای که پاسخگوی نیاز مخاطب باشد، رعایت کنند. دستیابی به تعادل ترجمه ای، مستلزم اعمال تعدیل ها و تغییر هایی در فرایند ترجمه است. یکی از این تغییرها که نخستین بار از سوی «وینه و داربلنه» (Vinay and Darbelnet) مطرح شد، «تصریح» است.تصریح از جمله تغییراتی است که در قلمرو اختیارات مترجم قرار می گیرد که به صورت آگاهانه و به عنوان راهبردی در ترجمه صورت می گیرد. فیض الإسلام دانشمندی فقیه و ادیب است که به ترجمة متون دینی (قرآن، نهج البلاغه، صحیفة سجّادیّه) پرداخته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی زبانشناختی است، درصدد است تا تصریح را به عنوان شاخصة سبک شناختی ترجمة فیض الإسلام در قرآن مورد کاوش قرار داده تا اثرگذاری ها و فوائد آن در ترجمه، به ویژه ترجمة متون دینی مشخّص شود. ایشان با استفاده از تکنیک تصریح به شفّاف سازی واژگان فرهنگ مدار و مقولات ناآشنا برای مخاطب و تصریح به عوامل انسجام (حذف، جانشینی و ارجاع) ونیز ایجاد ارتباط و تناسب میان آیات قرآن پرداخته اند که موجب تفهیم بهتر به خواننده و مانع از ایجاد چالش ذهنی و گسستگی در خوانش وی می گردد. امّا باید گفت که ترجمة ایشان ویژگی خاصّ دیگری را از آن خود ساخته است و ایشان دریچة دیگری را در فنّ ترجمه گشوده است که می توان آن را نظریّه یا انگارة تبیین نامید. در واقع، ایشان افزوده هایی می آورد که حدّ وسط میان تصریح و تفسیر است.