سنت ثار در نظام ارزشی قبیله در عصر جاهلی اگرچه از ارکان فرهنگی این جامعه بود اما کارکردهای نا مطلوب اجتماعی آن به مرور زمان ، وجدان بیدار جمعی از خردمندان یا شاعران آن عصر را جریحه دار کرد.شناخت چیستی و کارکرد این سنت در نظام قبیله مساله ایست که کمتر به آن پرداخته شده است. در همین راستا تلاش گردیده تا از نظریه اجتماعی دورکیم به عنوان یک کلید مفهومی جهت درک تداوم و تحول سنت ثار بهره گرفته شود.می توان گفت که واکنش خردمندان به تداوم این سنت ،به طور بلند مدت زمینه های روانی یک تحول تدریجی و بالقوه برای تغییر نگرش به آن در فرایند تکامل جامعه قبیله ای فراهم کرد.اقبال و توجه به حکمیت یعنی القای مجازات ترمیمی دیه به جای ثار(مجازات تنبیهی) یکی ازپیش زمینه های این تحول بود.