هدف این مقاله ارزیابی عوامل اقتصادی و دموگرافیکی موثر بر احتمال مشارکت و میزان مصرف خارج از خانه در چارچوب نظریه تولید - مصرف خانگی بکر(1965) است. در این راستا از الگوی دابل هاردل با تبدیل باکس- کاکس و داده های آماری درآمد- هزینه خانوار شهری و روستایی کشور در سال 1391 بهره برداری شده است. یافته ها نشان می دهد اثرات متغیرهای توضیحی بر احتمال مشارکت و هزینه غذای خارج از خانه گاه همسو و گاه متناقض بوده است. در حالی که بعد خانوار و سطح تحصیلات آن به ترتیب با کشش های منفی و مثبت، اثرات همسو دارند. متوسط سن خانوار، اثر دوگانه ای در کشش های احتمال مشارکت و مصرف غذای خارج از خانه بر جای می گذارد.